زندگی تا وقتی دانشجویی قابل تحمل و قشنگه
تفریحاتتُ داری
فیلم و سریالاتُ میبینی
مسافرت میری
پیچوندن و برنامه کردن بین کلاسا رو داری
تابستون آزاد داری
کلا وقت آزاد زیاد داری
هروقت حوصله ات نکشید کلاس و دانشگاهُ میپیچونی
اون وسطا هم یکم درس میخونی چارتا امتحانم میدی میره دیگه
ولی وقتی دانشگاه تموم میشی و میری سرکار تازه میفهمی زندگی چقدر مزخرف و تکراریه
تازه میفهمی دیگه آدمِ خودت نیستی
دیگه حوصله نداشتن و بهونه و پیچوندن نداری
مسافرت طولانی و با خیالِ راحت نداری
برنامه و تفریح وسط هفته نداری
تو هستی و یه لوپِ بی پایان از خستگی و بی حوصلگی و هیچ کاری نکردن
تازه میفهمی اندازه زحمت و جون کندنتم بهت پول نمیدن و سختیش دو برابر میشه 115...
برچسب : نویسنده : is-typing بازدید : 121